نمیدونم از چی بگم از کجا ؟

اونقد اشک ریختمـ که چشام دیگه به زور باز میشه

داغونم

فرهاد رفت!!!!!!!!!!!

رفت!!!!!!!!!!!

رفت

باور نمیکنمـــــــ

کاپیتان خوبم کهـــــــ هنوز که هنوزه رفتنتو باور ندارم

به انتظارت میشنم به انتظار تویی

که با هر بار دیدن عکسای قشنگت قلبم تند تر میزنه و منو به خودم میار که دیگه کاپیتان من رفته

کاشــــــــــ که چشمامو میبستم

کاشــــ که عاشقت نبودم اما ... هستمــــــــ

برای من همه چیز امروز تموم شد همه چیز

تو مگه همون ♥فرهاد مجیدی ♥نیستی که نمیخواستی اشک هوادراتو ببنی چی شد کاپیتان چی شد

هوادارت امشب همه نابود شدنــــــــــ

نفسم بالا نمیاد از گریه حرفی نیستــــــــــــــــــــــ

کاش فقط یه خواب بود یه خواب

مرســـــــــی بازم بابت تمام خوبیات مرسی که عشقمیــــــــــ

اما.........این رسمش نبود !!!!!!!!!!

******************************

جداییـــــــــــــــــــ از تو کابــــــــــــــــــــــــوسه

شبیه مرگه بی وقتـــــــــــــــــــــه.......


باور نمیکنمـــــــــــــ ولی انگار غرور من شکست

اگه دلت میخواد بری اصرار من بی فایدست....


عذابمــــــــــــــــــــــ میده این جای خالیــــــــــــ




فرهاد،این دلنوشته برای توست:
با گلویی سراسربغض،بادستانی ممتد ز لرزه،دلم زبان گشوده است امشب!
چه بگویم؟ حالم انگارحال ایام فراق ناصرخان است،اما تو درمیان ماهستی،پس چرا اینهمه بغضها در گلو و اشکها درچشم استواری میکنند؟!
فرهاد جان،گناه این بغضها واشکها به پای توست،تویی که بی رحمانه دلهارا درتسخیرخودت گماشتی و حال...
امشب چه کردی که باز بوی تنگی گلوها می آید؟ بوی سیل اشکها بر گونه ها
فرهادجان،تو را نه در یاد،نه در گذر بی رحمی خاطره ها و نه در هیچ جای دیگر،بلکه تورا بر دیوارقلبم چنان قاب میکنم که دست هیچ بادی به تو نخواهد رسید!
فرهادجان،امشب بازدلم به حرف آمده است!
حرفهایم که صدای قلبم است همه برای توست!
کاش زمان می ایستاد وتو هیچ وقت نمیگفتی "خداحافظ"
تا پس از همه ی بی نهایتها دوستت دارم!♥


کاشـــــــــ میمردم و این صحنه ها رو نمیدیدم ...



فـــــــــــــــــ
♥رهـــــــــــ♥اد عشق تمام نشدنی



قلب من میگه که هســــــــــــــتی.....
اما چشــــــــــمام میگه نیستی.........










منتظرت میمونیم آبی ترین کاپیتــــــــان...